به گزارش مشرق به نقل از ایسنا، یادگار امام با بیان اینکه در نقطهنقطه زندگی امام خمینی(ره) پایبندی به مبانی اخلاقی مشاهده میشود، گفت: نمونه بزرگ اخلاقی در جهان اسلام، امام علی (ع) است. او یک روز برای مصلحت خدا سکوت کرد یک روز برای مصلحت خدا شمشیر کشید و یک روز برای مصلحت خدا با یتیمان همراه شد.
حجتالاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی، صبح امروز طی سخنانی در "همایش اخلاق و سیاست در سیره علوی از دیدگاه امام خمینی" که در سالن همایشهای سازمان صدا و سیما در حال برگزاری است، به تبیین دیدگاههای مختلف چهار مکتب فلسفه اخلاق پرداخت و با طرح این پرسش که ملاک خوب و بد چیست؟ گفت: در پاسخ به این سوال چهار مکتب بزرگ در میان علمای اخلاق شکل گرفته، اولین آنها مکتب نتیجهگرایی است. نتیجهگرایان بر این باورند که کار خوب همان است که نتیجه خوب دربر دارد. اگر موقعی دروغ به نجات جان فردی منجر شود اشکالی ندارد. اگر کار غیراخلاقی نتیجه خوب بدهد این کار ارزشمند است.
سیدحسن خمینی مکتب دوم را مکتب وظیفه گرایی دانست و گفت: وظیفه گرایان به وظیفه نگاه میکنند میگویند دروغ بد است ولو اینکه نتیجه خوب هم دربرداشته باشد. انسانها وظیفه دارند اخلاقی عمل کنند. برای مثال اگر جایی، جان پیامبر در خطر باشد و بتوان با دروغ آن را نجات داد وظیفهگرایان میگویند نباید دروغ گفت حتی اگر پیامبر از بین برود.
وی در ادامه به تشریح مکتب سوم فلسفه اخلاق پرداخت و گفت: مکتب سوم تئوری فرمان الهی است. براساس این مکتب خوب آن چیزی است که خدا میگوید و بر زبان شارع جاری میشود. هر آنچه شارع و خداوند میگوید ملاک خوب و بد است. این مکتب در میان مسلمانان و مسیحیان رواج داشته است. اشاعره از این دسته هستند. اینها معتقد به حُسن و قبح عقلی نیستند.
یادگار امام در ادامه به تبیین مکتب فضیلت گرایی پرداخت و اظهار داشت: از دیدگاه فضیلتگرایان خوب آن چیزی است که خوبان انجام میدهند. خوب نه وظیفه است نه خدا میگوید و نه نتیجه خوب دارد. خوب آن است که خوبان عمل میکنند.
وی افزود: به قول فضیلتگرایان اینها یک انقلاب کپرنیکی در فلسفه اخلاق انجام دادند. تا قبل از این خوب را خدا تعریف میکرد و خوبان را خوب، اما بعد از این خوب را خوبان تعریف میکنند. میگویند کار خوب همان است که خوبان میکنند برای فهمیدن اینکه چه چیزی خوب است و چه چیزی بد، باید دید که خوبان چکار میکنند. نمیتوان براساس ضابطه کلی خوب و بد را تعیین کرد.
سیدحسن خمینی در ادامه به تحلیل دیدگاه مکاتب چهارگانه درباره تزاحم اخلاقی سخن گفت و افزود: تمام مکاتب اخلاقی در یک نکته دچار مشکل میشوند و آن جایی است که تزاحم پیش میآید. دروغگویی تا وقتی که بدون معارض است بد است. دقیقا جایی مشکل پیش میآید که تلاقی ارزشها به وجود میآید.
وی افزود: برای مثال کشور در حال جنگ است، یک فرد میخواهد برای دفاع از کشور و دین خود به جنگ برود از سوی دیگر مادر پیری دارد که به او وابسته است و از او میخواهد که پیشش بماند احترام به مادر واجب اخلاقی است اما حکم اخلاقی دیگر هم این است که او به جنگ برود و در راه آرمانش کشته شود. سوال اینجاست در تزاحم اخلاقی چه باید کرد؟
سیدحسن خمینی ادامه داد: تزاحم، مرکز اصلی ستیز است. کدام انتخاب درست است. انسانی که عمری دروغ نگفته، آیا باید به خاطر مصلحتی بالاتر دروغ بگوید؟ به این تزاحم چگونه باید پاسخ گفت.
یادگار امام در ادامه در پی پاسخ به مسئله تزاحم اخلاقی برآمد و گفت: آنچه از زندگی امام علی(ع) و بزرگان دین استنباط میشود این است که در این موارد باید به شهود اتکا کرد. سایر مکاتب اخلاقی در نکته تزاحم دو گروه میشوند. یکی بر حفظ نفس در برابر دیگر مصالح تاکید میکند و برخی به شرایط و انتخاب براساس شرایط پیش آمده تکیه میکنند.
سیدحسن خمینی اظهار داشت: انسان خودش بهتر از هر کس دیگری میداند که در بزنگاههای اخلاقی چه باید کرد. دستور اصلی از نقطه نظر اندیشه امام علی(ع) این است که خوب زندگی کنیم تا خداوند نیز در این شرایط امکان انتخاب درست را به ما ارزانی بدارد و باب درست را باز کند.
سیدحسن خمینی با بیان اینکه مادر بتها، بت نفس است گفت: همه بتها از نفس شروع میشود. اگر نفس بر انسان سخت بگیرد نمیگذارد آنچه که انسان میخواهد انجام دهد. حب نفس اجازه نمیدهد انسان فداکاری کند، مال خود را ببخشد، جهاد برود. نفس در جان انسان مستولی میشود و هزار توجیه میکند. اگر جایی انسان بخواهد حرف حق بگوید میترسد چون نفس جلوی او را میگیرد.
یادگار امام ادامه داد: براساس دستور اسلام اگر نفس در شما سختگیری میکند باید آنچه را که او دوست دارد از او دریغ کرد. باید با نفس جنگید. اگر ابزار در اختیار نفس قرار بگیرد بیدار میشود.
سیدحسن خمینی با بیان اینکه مسئله اصلی مکاتب اخلاقی طرح قضایای کلی اخلاق نیست بلکه مسئله اصلی تزاحمات اخلاقیاست، گفت: آنچه از مکتب امیرالمومنین برداشت میشود این است که برای اینکه در بزنگاههای اخلاقی درست عمل کنیم باید یک عمر اخلاقی زندگی کنیم. استمرار زندگی اخلاقی باعث میشود که انسان مومن شود و خداوند چشم انسان را در این بزنگاهها باز کند.
وی با اشاره به آیه ان تنصروا الله ینصرکم گفت: این آیه یک قاعده الهی است. معنا ندارد انسان در زندگی خود اخلاقی نباشد اما در بزنگاه منتظر یاری خدا باشد. ان تنصرواالله استمرار دارد. یک بار اخلاقی عمل کردن کافی نیست همواره و همیشه در تمام زندگی باید انسان خداوند را یاری کند تا خداوند نیز در بزنگاه او را یاری کند.
وی افزود: در مکتب علی(ع) در بزنگاههای اخلاقی باید چشم به دل داشت نه هر دلی بلکه دلی که علیوار زیسته است. آن وقت همه درها به روی او باز میشود.
یادگار امام با بیان اینکه، علی(ع) تحت تربیت یک انسان اخلاقی تمام عمر مثل پیامبر اسلام اخلاقی زیست گفت: در بزنگاههای اخلاقی برای انتخاب درست باید شهود اخلاقی داشته باشیم و شهود اخلاقی تنها یک گزاره دینی نیست بسیاری از علمای فلسفه اخلاق بر این مسئله تاکید میکنند. زندگی امام(ره) نیز سرشار از این شهودهای اخلاقی است.
وی خاطرنشان کرد: یکی از مهمترین تصمیمات امام(ره) در بزنگاههای زندگی ایشان، تصمیمی است که شب بیست و دوم بهمن اتخاذ کردند. بسیاری از بزرگان انقلاب چون مرحوم آیتالله طالقانی، با امام تماس گرفتند و گفتند ما خبر داریم امشب تصمیم دارند کشت و کشتار راه بیندازند. مردم نباید بیرون بروند. اینجا یک تزاحم اخلاقی بزرگ پیش آمد. از یک طرف کشتن مردم در میان است و از طرف دیگر مسئله پیروزی انقلاب. امام خمینی آن روز تصمیمی درست میگیرد و میگوید همه مردم به خیابان بیایند. آن تصمیم نتیجه یک لحظه تفکر ایشان نیست بلکه نتیجه یک عمر اخلاقی عمل کردن است. وقتی پزشک یک دقیقه نگاه میکند و بیماری انسان را تشخیص میدهد این تشخیص تنها در آن لحظه صورت نمیگیرد بلکه نتیجه چهل سال درس خواندن است.
وی با بیان اینکه علمای اخلاق و عاملان اخلاق زبان گشاده دارند گفت: مکاتب اخلاقی با تنوع بسیار زیاد تلاش دارند یک نکته را حل کنند و آن نکته، انتخاب در نقطه تزاحمهای اخلاقیاست. فردی دزدی میکند با این ادعا که میخواهد به فقرا کمک کند. فرد دیگر دروغ میگوید تا قدرت به دست آورد و به خلق خدمت کند. این تزاحم ها را بسیار زیاد و بسیار پیچیده هستند. در این تزاحمها همه مکاتب اخلاقی دستورات مختلفی دارند اما مکتب امام علی(ع) یک دستور بزرگ دارد و آن اینکه به نفس خود رجوع کنید و ببینید کجای دلتان به خدا فکر میکند به همان عمل کنید. باید بدانید «من» در کار است یا «خدا» برای فهم این نکته باید تمام عمر اخلاقی عمل کنید.
سیدحسن خمینی گفت: نمونه بزرگ اخلاقی در جهان اسلام، امام علی (ع) است. او یک روز برای مصلحت خدا سکوت کرد یک روز برای مصلحت خدا شمشیر کشید و یک روز برای مصلحت خدا با یتیمان همراه شد. زمانی به او گفتند معاویه باهوشتر از تو است، گفت كه من به مبانی اخلاقی پایبندم.
وی به سیره اخلاقی زندگی امام(ره) اشاره کرد و گفت: در نقطهنقطه زندگی امام پایبندی به مبانی اخلاقی مشاهده میشود. یک بار به امام گفتند فلانی بد است. گفت: نه، خوب است. گفتند با تو بد است. گفت: مگر من اصول دین هستم که با من بد باشد بگوییم بد است و خوب باشد بگوییم خوب است.
سیدحسن خمینی در ادامه به رمز موفقیت امام(ره) در زندگی اخلاقی اشاره کرد و گفت: این لؤلؤ شاهوار به این سبب لؤلؤ شد که به تعبیر سعدی «خود» را به چشم حقارت دید و نفس را کشت.
یادگار امام در پایان تاکید کرد: در عرصههای مختلف سیاسی، تربیتی، اقتصادی و فردی همه روزه در معرض هزاران تزاحم اخلاقی هستیم. انسان میخواهد حرف بزند از عوارضش میترسد. میخواهد سخن حق بگوید، از مخاطراتش میترسد. آنچه در اخلاق علوی از منظر امام(ره) مطرح است این است که باید به دل خود رجوع کرد خداوند نیز در را میگشاید. البته شرط این است که همه خوب باشیم و همواره یک گام به جلو برداریم.
حجتالاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی، صبح امروز طی سخنانی در "همایش اخلاق و سیاست در سیره علوی از دیدگاه امام خمینی" که در سالن همایشهای سازمان صدا و سیما در حال برگزاری است، به تبیین دیدگاههای مختلف چهار مکتب فلسفه اخلاق پرداخت و با طرح این پرسش که ملاک خوب و بد چیست؟ گفت: در پاسخ به این سوال چهار مکتب بزرگ در میان علمای اخلاق شکل گرفته، اولین آنها مکتب نتیجهگرایی است. نتیجهگرایان بر این باورند که کار خوب همان است که نتیجه خوب دربر دارد. اگر موقعی دروغ به نجات جان فردی منجر شود اشکالی ندارد. اگر کار غیراخلاقی نتیجه خوب بدهد این کار ارزشمند است.
سیدحسن خمینی مکتب دوم را مکتب وظیفه گرایی دانست و گفت: وظیفه گرایان به وظیفه نگاه میکنند میگویند دروغ بد است ولو اینکه نتیجه خوب هم دربرداشته باشد. انسانها وظیفه دارند اخلاقی عمل کنند. برای مثال اگر جایی، جان پیامبر در خطر باشد و بتوان با دروغ آن را نجات داد وظیفهگرایان میگویند نباید دروغ گفت حتی اگر پیامبر از بین برود.
وی در ادامه به تشریح مکتب سوم فلسفه اخلاق پرداخت و گفت: مکتب سوم تئوری فرمان الهی است. براساس این مکتب خوب آن چیزی است که خدا میگوید و بر زبان شارع جاری میشود. هر آنچه شارع و خداوند میگوید ملاک خوب و بد است. این مکتب در میان مسلمانان و مسیحیان رواج داشته است. اشاعره از این دسته هستند. اینها معتقد به حُسن و قبح عقلی نیستند.
یادگار امام در ادامه به تبیین مکتب فضیلت گرایی پرداخت و اظهار داشت: از دیدگاه فضیلتگرایان خوب آن چیزی است که خوبان انجام میدهند. خوب نه وظیفه است نه خدا میگوید و نه نتیجه خوب دارد. خوب آن است که خوبان عمل میکنند.
وی افزود: به قول فضیلتگرایان اینها یک انقلاب کپرنیکی در فلسفه اخلاق انجام دادند. تا قبل از این خوب را خدا تعریف میکرد و خوبان را خوب، اما بعد از این خوب را خوبان تعریف میکنند. میگویند کار خوب همان است که خوبان میکنند برای فهمیدن اینکه چه چیزی خوب است و چه چیزی بد، باید دید که خوبان چکار میکنند. نمیتوان براساس ضابطه کلی خوب و بد را تعیین کرد.
سیدحسن خمینی در ادامه به تحلیل دیدگاه مکاتب چهارگانه درباره تزاحم اخلاقی سخن گفت و افزود: تمام مکاتب اخلاقی در یک نکته دچار مشکل میشوند و آن جایی است که تزاحم پیش میآید. دروغگویی تا وقتی که بدون معارض است بد است. دقیقا جایی مشکل پیش میآید که تلاقی ارزشها به وجود میآید.
وی افزود: برای مثال کشور در حال جنگ است، یک فرد میخواهد برای دفاع از کشور و دین خود به جنگ برود از سوی دیگر مادر پیری دارد که به او وابسته است و از او میخواهد که پیشش بماند احترام به مادر واجب اخلاقی است اما حکم اخلاقی دیگر هم این است که او به جنگ برود و در راه آرمانش کشته شود. سوال اینجاست در تزاحم اخلاقی چه باید کرد؟
سیدحسن خمینی ادامه داد: تزاحم، مرکز اصلی ستیز است. کدام انتخاب درست است. انسانی که عمری دروغ نگفته، آیا باید به خاطر مصلحتی بالاتر دروغ بگوید؟ به این تزاحم چگونه باید پاسخ گفت.
یادگار امام در ادامه در پی پاسخ به مسئله تزاحم اخلاقی برآمد و گفت: آنچه از زندگی امام علی(ع) و بزرگان دین استنباط میشود این است که در این موارد باید به شهود اتکا کرد. سایر مکاتب اخلاقی در نکته تزاحم دو گروه میشوند. یکی بر حفظ نفس در برابر دیگر مصالح تاکید میکند و برخی به شرایط و انتخاب براساس شرایط پیش آمده تکیه میکنند.
سیدحسن خمینی اظهار داشت: انسان خودش بهتر از هر کس دیگری میداند که در بزنگاههای اخلاقی چه باید کرد. دستور اصلی از نقطه نظر اندیشه امام علی(ع) این است که خوب زندگی کنیم تا خداوند نیز در این شرایط امکان انتخاب درست را به ما ارزانی بدارد و باب درست را باز کند.
سیدحسن خمینی با بیان اینکه مادر بتها، بت نفس است گفت: همه بتها از نفس شروع میشود. اگر نفس بر انسان سخت بگیرد نمیگذارد آنچه که انسان میخواهد انجام دهد. حب نفس اجازه نمیدهد انسان فداکاری کند، مال خود را ببخشد، جهاد برود. نفس در جان انسان مستولی میشود و هزار توجیه میکند. اگر جایی انسان بخواهد حرف حق بگوید میترسد چون نفس جلوی او را میگیرد.
یادگار امام ادامه داد: براساس دستور اسلام اگر نفس در شما سختگیری میکند باید آنچه را که او دوست دارد از او دریغ کرد. باید با نفس جنگید. اگر ابزار در اختیار نفس قرار بگیرد بیدار میشود.
سیدحسن خمینی با بیان اینکه مسئله اصلی مکاتب اخلاقی طرح قضایای کلی اخلاق نیست بلکه مسئله اصلی تزاحمات اخلاقیاست، گفت: آنچه از مکتب امیرالمومنین برداشت میشود این است که برای اینکه در بزنگاههای اخلاقی درست عمل کنیم باید یک عمر اخلاقی زندگی کنیم. استمرار زندگی اخلاقی باعث میشود که انسان مومن شود و خداوند چشم انسان را در این بزنگاهها باز کند.
وی با اشاره به آیه ان تنصروا الله ینصرکم گفت: این آیه یک قاعده الهی است. معنا ندارد انسان در زندگی خود اخلاقی نباشد اما در بزنگاه منتظر یاری خدا باشد. ان تنصرواالله استمرار دارد. یک بار اخلاقی عمل کردن کافی نیست همواره و همیشه در تمام زندگی باید انسان خداوند را یاری کند تا خداوند نیز در بزنگاه او را یاری کند.
وی افزود: در مکتب علی(ع) در بزنگاههای اخلاقی باید چشم به دل داشت نه هر دلی بلکه دلی که علیوار زیسته است. آن وقت همه درها به روی او باز میشود.
یادگار امام با بیان اینکه، علی(ع) تحت تربیت یک انسان اخلاقی تمام عمر مثل پیامبر اسلام اخلاقی زیست گفت: در بزنگاههای اخلاقی برای انتخاب درست باید شهود اخلاقی داشته باشیم و شهود اخلاقی تنها یک گزاره دینی نیست بسیاری از علمای فلسفه اخلاق بر این مسئله تاکید میکنند. زندگی امام(ره) نیز سرشار از این شهودهای اخلاقی است.
وی خاطرنشان کرد: یکی از مهمترین تصمیمات امام(ره) در بزنگاههای زندگی ایشان، تصمیمی است که شب بیست و دوم بهمن اتخاذ کردند. بسیاری از بزرگان انقلاب چون مرحوم آیتالله طالقانی، با امام تماس گرفتند و گفتند ما خبر داریم امشب تصمیم دارند کشت و کشتار راه بیندازند. مردم نباید بیرون بروند. اینجا یک تزاحم اخلاقی بزرگ پیش آمد. از یک طرف کشتن مردم در میان است و از طرف دیگر مسئله پیروزی انقلاب. امام خمینی آن روز تصمیمی درست میگیرد و میگوید همه مردم به خیابان بیایند. آن تصمیم نتیجه یک لحظه تفکر ایشان نیست بلکه نتیجه یک عمر اخلاقی عمل کردن است. وقتی پزشک یک دقیقه نگاه میکند و بیماری انسان را تشخیص میدهد این تشخیص تنها در آن لحظه صورت نمیگیرد بلکه نتیجه چهل سال درس خواندن است.
وی با بیان اینکه علمای اخلاق و عاملان اخلاق زبان گشاده دارند گفت: مکاتب اخلاقی با تنوع بسیار زیاد تلاش دارند یک نکته را حل کنند و آن نکته، انتخاب در نقطه تزاحمهای اخلاقیاست. فردی دزدی میکند با این ادعا که میخواهد به فقرا کمک کند. فرد دیگر دروغ میگوید تا قدرت به دست آورد و به خلق خدمت کند. این تزاحم ها را بسیار زیاد و بسیار پیچیده هستند. در این تزاحمها همه مکاتب اخلاقی دستورات مختلفی دارند اما مکتب امام علی(ع) یک دستور بزرگ دارد و آن اینکه به نفس خود رجوع کنید و ببینید کجای دلتان به خدا فکر میکند به همان عمل کنید. باید بدانید «من» در کار است یا «خدا» برای فهم این نکته باید تمام عمر اخلاقی عمل کنید.
سیدحسن خمینی گفت: نمونه بزرگ اخلاقی در جهان اسلام، امام علی (ع) است. او یک روز برای مصلحت خدا سکوت کرد یک روز برای مصلحت خدا شمشیر کشید و یک روز برای مصلحت خدا با یتیمان همراه شد. زمانی به او گفتند معاویه باهوشتر از تو است، گفت كه من به مبانی اخلاقی پایبندم.
وی به سیره اخلاقی زندگی امام(ره) اشاره کرد و گفت: در نقطهنقطه زندگی امام پایبندی به مبانی اخلاقی مشاهده میشود. یک بار به امام گفتند فلانی بد است. گفت: نه، خوب است. گفتند با تو بد است. گفت: مگر من اصول دین هستم که با من بد باشد بگوییم بد است و خوب باشد بگوییم خوب است.
سیدحسن خمینی در ادامه به رمز موفقیت امام(ره) در زندگی اخلاقی اشاره کرد و گفت: این لؤلؤ شاهوار به این سبب لؤلؤ شد که به تعبیر سعدی «خود» را به چشم حقارت دید و نفس را کشت.
یادگار امام در پایان تاکید کرد: در عرصههای مختلف سیاسی، تربیتی، اقتصادی و فردی همه روزه در معرض هزاران تزاحم اخلاقی هستیم. انسان میخواهد حرف بزند از عوارضش میترسد. میخواهد سخن حق بگوید، از مخاطراتش میترسد. آنچه در اخلاق علوی از منظر امام(ره) مطرح است این است که باید به دل خود رجوع کرد خداوند نیز در را میگشاید. البته شرط این است که همه خوب باشیم و همواره یک گام به جلو برداریم.